مناقشة آليات الحد من الحفر العشوائي بمديرية السبرة في إب
کتاب ایقان همچنین به بیان معانی مفاهیمی همچون رجعت، قیامت، خاتمیت، و رستاخیز میپردازد؛ شرایط ضروری برای سلوک عرفانی انسان را برمیشمرد و ادعای قائمیت سید علیمحمد باب را اثبات میکند.[۲۰۳]
طبق آثار بهائی «دوره نبوت» به سر آمده و دورهای جدید با ظهور دیانت بهائی به نام «دوره تحقق» آغاز گردیده است که طول آن حداقل پانصد هزار سال است.[۱۸۳] کتابهای آسمانیِ دوره نبوت، «نبوات» یا اخباری از آیندهای دور که با رستاخیزی جهانی آغاز میشود ارائه میدهند که در آن بشر به صلح، عدالت، امنیت و بلوغ اخلاقی و روحانی دست مییابد.
باب در زندان با بهاءالله و صبحازل در تماس بود، که پس از کشتهشدن بسیاری از پیروان برجستهٔ باب بهعنوان محتملترین رهبران بابی مطرح شدهبودند.[۶] بهاءالله در این زمان ۳۳ ساله و شخصیتی برجسته و شناختهشده بود و انتظار میرفت که رهبر بابیان شود. اما به صورتی عجیب، بهنظر میرسد که باب صبح ازل، برادر کوچکتر و ناتنی بهاءالله، را که در آن زمان ۱۸ ساله بود برای رهبری، حداقل اسماً و به صورت تشریفاتی انتخاب کرد.[۶][۶۶] به دلیل آوازه بهاءالله و اینکه حداقل یک بار فرمان قتل او توسط محمد شاه صادر شده بود، تلاش شده بود که بهاءالله به عنوان رهبر بابیان مورد توجه انظار قرار نگیرد. حتی نامههای باب به بهاءالله به اسم برادر کوچکش صبح ازل میآمد. بهاءالله، صبح ازل و یکی از منشیان باب به این توافق رسیده بودند که برای حفظ بهاءالله برادر کوچکتر به عنوان یکی از «مرایا» معرفی شده و به عنوان مقام تشریفاتی رهبری بابیان شناخته شود و در عین حال برای اینکه از گزند آسیب در امان باشد خود را مخفی نگه دارد. با این راه حل بهاءالله میتوانست آزادانه تر به فعالیتهای خود ادامه دهد.[۶۷][۶۸] به گفته امانت بسیار بعید به نظر میرسد که میرزا یحیی، نو جوانی که در ۱۲۲۹ خورشیدی (۱۸۵۰م) بیش از ۱۸ سال نداشته، توانسته باشد مستقیماً محل توجه باب واقع شده باشد، بهویژه در شرایطی که باب در حبس ماکو و چهریق از ارتباط با پیروان خود ممنوع بوده است.[۶۹] از طرف دیگر مکاوین میگوید به نظر میرسد ارجاعات متعددی در نوشتههای باب شواهدی قوی از انتخاب صبح ازل به جانشینی باب ارائه میدهند.
[۱۰۸] بهاءالله در بهار و زمستان سال ۱۲۴۲ ش. برابر با ۱۲۸۰ هجری و ۱۸۶۳، دعوتش را به تدریج به دوستانش اعلام کرد. او در «سورة دم (خون)» نوشت که او همان رجعت باب یا «من یظهره الله» است. حواریون نزدیک بهاءالله در ایران نامههایی از او دریافت میکردند و به دست بابیهای ایران میرساندند. بهاءالله و پیروانش استدلال میکردند که سید علیمحمد باب در حقیقت بشارتدهندهٔ ظهور بهاءالله بوده[۸۵] و انتخاب صبح ازل به عنوان جانشین باب، حربهای برای در امان ماندن بهاءالله از حاکمان ایران بوده است.[۶] به گفته سعیدی خطری که بهاءالله را تهدید میکرد از جانب امیرکبیر بود.[۱۰۹] اگر امیرکبیر به نقش کلیدی بهاءالله در جامعه بابی پیمیبرد حتماً او را به قتل میرساند.[۱۰۹]
في مجال الأعمال، يقدر بهاء عبد الحسين الأخلاق والالتزام بقيم الديمقراطية الحقيقية قبل كل شيء.
[الف] خود او نام «بهاء» به معنی «شکوه یا جلال» را برای خود برگزید و برادرش میرزا یحیی به «صبح ازل» ملقب گشت. باب بعد از آن در الواحی که برای این افراد صادر نمود آنها را به نامهای جدیدشان خواند.[۶۱] باب سند خارقالعادهای به «بهاء» فرستاد که به صورت ستاره به دست خود نوشته بود. این ستاره، شامل بیش از سیصد آیه کوتاه بود که همگی مشتمل بر مشتقات کلمه «بهاء» از جمله عنوان «بهاءالله» بودند.[۶۲] در این گردهمایی مناظرهای بین طرفداران نگهداشتن شریعت اسلام و گروه دیگر که به نسخ آن و آغاز یک دوره دینی جدید اعتقاد داشتند درگرفت. بهاءالله از دیدگاه دوم دفاع کرد و بر اجماع بر آن تأثیر گذاشت.[۶][۶۳][۶۴] در این گردهمایی استقلال بابیه و جدائی آن از اسلام اعلام شد.[۶۵] در اقدامات بهاءالله در بدشت، علائم اولیه ظهور رویکردی در جنبش بابی را میتوان مشاهده کرد که علاوه بر گسست از اسلام، بر اعتدالی عاری از خشونت تأکید دارد.[۶۴]
مقالههایی که از جعبههای اطلاعات افراد با پارامتر دین یا مذهب استفاده میکنند
در سال ۱۸۷، بهاءالله خواهان تشکیل محفل محلی در هر محل شده بود. بهائیان ایران شوراهای گوناگونی را تشکیل دادند و در نخستین سالهای قرن بیستم، شوراهای بهائی در همهٔ جوامع بزرگ بهائی تأسیس شدند.[۱۳۹] بهائیان همچنین در خط مقدم تأسیس مدارس منطبق با اصول تعلیم و تربیت و برنامهٔ درسی مدرن بودند. نخستین مدرسهٔ پسرانهٔ بهائی مدرن در سال ۱۹۰۰ در تهران تأسیس شد و به تدریج شبکهای از هشتاد مدرسهٔ مدرن در شهرها و روستاهایی که جامعهٔ بهائی داشت، به وجود آمد. بهائیان طلایهدار ترویج فعالیت زنان در عرصههای اجتماعی هم بودند. هر جا مدرسهٔ پسرانهای تأسیس میشد، مدرسهٔ دخترانه هم گشایش مییافت. «محفل ترقی نسوان» در سال ۱۹۰۹ تأسیس شد و کلاسهای سوادآموزی، آموزش سخنوری، معلومات عمومی، و معارف بهائی برای زنان برگزار گردید.[۱۳۹]
اینها اصول لازم برای رسیدن به وحدت نوع بشر است که با دغدغههای ناسیونالیستی و اتحادِ محدودِ امپریالیسمِ اروپاییِ متفکران غربیِ همعصرِ بهاءالله تفاوتهای اساسی دارد.[۱۳۶] در اندیشه بهاءالله از آنجا که بشر حقیقتی زنده و بهم تنیده دارد موسسات بشری، اصول فرهنگی، هنجارها، مفاهیم عدالت و برابری باید در سطحی جهانی تعریف شوند.[۱۳۷] فیلسوفان عصر روشنگری علیه این نظریه سنتیِ دین که چون مشیت الهی تغییر نمیکند پس نظم اجتماعی بشر نیز نباید تغییر کند و اینکه از دین برای تحکیم سنت و مقاومت در برابر پویایی و مقتضیات تاریخ استفاده شده، شوریدند. نظر بهاءالله اما دقیقاً عکس این است. بهاءالله بر اصل سیر تکاملی ادیان تأکید میکند: آموزههای دین با ظهور پی در پی ادیان بنا بر نیازها و شرایط بشر تجدید میشوند و تغییر میکنند. ظهور هر دین جدیدی بشر را به مرحله بعدی تکامل جمعی او هدایت میکند. دین به جای اینکه متصلب و غیرقابل تغییر باشد منبع پیشرفت و پویاییِ اجتماعی و معنوی بشر است. در این دیدگاه مشیت الهی بر حرکت بشر به سوی وحدت و پیشرفتی روزافزون استوار است و نقش دین ایجاد تمدنی پیوسته در حال پیشرفت است.[۱۳۸]
وتضمنت المعلومات، أن “الجريمة بحق بهاء عبد الحسين قد بقيت على الرغم من إلغاء لجنة أبو رغيف، والآن النزاهة أعادت التحقيق فيها، وألقت القبض عليه، إلا أنها لم تفصح عن التفاصيل لوجود تحقيقات إضافية”.
وحسب تسريبات الاعترافات السابقة، فإنه “استخدم أجهزة عديدة بعمليات غسيل الاموال وتهريبها الى الخارج، كما كان يقوم بتشغيل اموال رواتب المتقاعدين والمضاربة بها في سوق العملة قبل اطلاق توزيعها”.
میرزا حسینعلی نوری، از اهالی منطقهٔ نورِ مازندران، در سالِ ۱۱۹۵ هجری شمسی (۱۲ نوامبر ۱۸۱۷) در تهران متولد شد.[۳۳] بهائیان نسبت وی را از یک سو به زرتشت و از سوی دیگر به یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی میدانند.[۳۴] همچنین به بهاء كي اعتقاد بهائیان، حسینعلی نوری از طریق همسر سوم ابراهیم (قطوره) به وی منسوب است.[۳۴][۳۵] پدرش میرزا بزرگ نوری از رجال دوره فتحعلی شاه و مردی ادیب و خطاط بود و در دربار شاه ایران منصبی عالی داشت. میرزا حسینعلی به مانند دیگر فرزندان چنین خانوادههایی آموزشهایی چون خواندن، نوشتن، خوشنویسی، خواندن قرآن و اشعار شعرای مشهور ایرانی (چون عطار، حافظ و مولوی) را در خانه و از معلمان خصوصی دریافت کرد.
[۱۸۴] «دوره تحقق» در حقیقت دورهای است که این وعدهها در آن تحقق مییابد.[۱۸۵] به گفته شوقی افندی با ظهور بهاءالله «دوره نبوّت منطوی و زمان اکمال و انجاح یعنی انجاز وعود الهیّه و تحقق بشارات کتب سماویّه افتتاح شد».[۱۸۳]